آنکه غزل سراید. غزلگو. غزلخوان. غزل پرداز: ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم از تو غزل سرایی از من ملک ستایی. فرخی. زین روی باغ صف بتان ملک پرست ز آنروی صف رودزنان غزلسرای. فرخی. غزل سرای شدم بر شکرلبی گل خند بنفشه زلفی و نسرین بری صنوبرقد. سوزنی. نقل دهن غزلسرایان ریحانی مغز عطرسایان. نظامی. نه من بر آن گل عارض غزلسرایم و بس که عندلیب تو از هر طرف هزارانند. حافظ. ببود اندرین سرا غزالی غزل سرا به مو مشک تبتا به قد سروکشمرا
آنکه غزل سراید. غزلگو. غزلخوان. غزل پرداز: ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم از تو غزل سرایی از من ملک ستایی. فرخی. زین روی باغ صف بتان ملک پرست ز آنروی صف رودزنان غزلسرای. فرخی. غزل سرای شدم بر شکرلبی گل خند بنفشه زلفی و نسرین بری صنوبرقد. سوزنی. نقل دهن غزلسرایان ریحانی مغز عطرسایان. نظامی. نه من بر آن گل عارض غزلسرایم و بس که عندلیب تو از هر طرف هزارانند. حافظ. ببود اندرین سرا غزالی غزل سرا به مو مشک تبتا به قد سروکشمرا
عمل غزلسرا. غزل سرودن. غزل گفتن. غزل خواندن: ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم از تو غزل سرایی از من ملک ستایی. فرخی. گر پیشه کنم غزل سرایی او پیش نهد دغل درایی. نظامی. مجنون ز مشقت جدایی کردی همه شب غزل سرایی. نظامی. غزل سرایی ناهید صرفه ای نبرد در آن مقام که حافظ برآورد آواز. حافظ
عمل غزلسرا. غزل سرودن. غزل گفتن. غزل خواندن: ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم از تو غزل سرایی از من ملک ستایی. فرخی. گر پیشه کنم غزل سرایی او پیش نهد دغل درایی. نظامی. مجنون ز مشقت جدایی کردی همه شب غزل سرایی. نظامی. غزل سرایی ناهید صرفه ای نبرد در آن مقام که حافظ برآورد آواز. حافظ
دهی است از بخش صالح آباد شهرستان ایلام که در 4 هزارگزی باختر ایلام نزدیک شوسۀ ایلام به تهران واقع شده. دامنه و سردسیر است و 475 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها و محصولش غلات و توتون و لبنیات و ذرت و مختصر برنج است. شغل اهالی زراعت و گله داری است ساکنین اینجا چادرنشین و از طایقه پنج ستون هستند که در زمستان برای تعلیف احشام خود به حدود مرز ایران و عراق (ارتفاعات کولک) میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از بخش صالح آباد شهرستان ایلام که در 4 هزارگزی باختر ایلام نزدیک شوسۀ ایلام به تهران واقع شده. دامنه و سردسیر است و 475 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها و محصولش غلات و توتون و لبنیات و ذرت و مختصر برنج است. شغل اهالی زراعت و گله داری است ساکنین اینجا چادرنشین و از طایقه پنج ستون هستند که در زمستان برای تعلیف احشام خود به حدود مرز ایران و عراق (ارتفاعات کولک) میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)